مدرنیته
مدرنیته دورهای تاریخی است که بین سالهای 1630 میلادی تا 1940 را در بر دارد و واجد جنبشهای متعدد فرهنگی و عقلانی است. البته یورگن هابرماس فیلسوف مدافع مدرنیته بر این باور است که مدرنیته پروژهای ناتمام است و هنوز به آخر نرسیدهاست. به شکل کلی میتوان منظور از مدرنیته را جامعه? مدرن دانست.
از نظر تاریخی، دوران مدرن با دوره? رنسانس آغاز شده و با عصر روشنگری و انقلاب فرانسه و ایدهآلیسم آلمانی به عنوان گفتار کلیدی غرب تحکیم میشود. از ویژگیهای این دوران می توان به این موارد اشاره نمود[1]:
- در این دوره فردیت اعتلا یافته و سنت نقد میشود.
- در این دوره فرد خودمختار با ظهور یا ظهور به شکل سوژه? دکارتی خود را ارباب و مالک طبیعت اعلام میکند و به مفهوم پیشرفت و بینش فعلی از تاریخ ارزش و بها میدهد.
- آگاهی فرد از فردیت خود
- جدایی دین از دولت
- تاکید بر آزادیهای فردی
- افسونزدایی از جهان
- تأکید بر علم گالیلهای و نیوتونی همراه با انقلابهای علمی و صنعتی در غرب
- دوران عقل ابزاری - به معنای تسلط انسان بر طبیعت و انسان از طریق به کارگیری علم و تکنولوژی
- عقل انتقادی - به معنای تأکید بر سوژه? خودمختار که شناسنده? خود و جهان است و برآزادیهای فردی خود تأکید میکند.
همچنین دوران مدرن در رویدادهای تاریخی چون انقلاب آمریکا و فرانسه و دو اعلامیه? استقلال امریکا و اعلامیه? حقوق بشر و شهروند 1789 فرانسه تجلی مییابد. [1]
میتوان گفت که چهار معنای اصلی از مدرنیته وجود دارد[2]:
- مدرنیته? سیاسی: که در قالب مفهوم مدرن از دموکراسی و حقوق شهروندی شکل میگیرد.
- مدرنیته? علمی و تکنولوژیک: که نتیجه? آن گسست معرفتی با کیهانشناسی ارسطویی، ایجاد علم جدید، انقلاب صنعتی و تکنولوژی مدرن است.
- مدرنیته? زیباییشناختی: که از رابطه? جدید انسان با زیبایی و مفهوم جدید ذوق و سلیقه نشأت میگیرد.
- مدرنتیه? فلسفی: مدرنیته به معنای آگاهی سوژه? فردی از طبیعت و سرنوشت خود و قرار دادن این سوژه به منزله? پایه و اساس تفکر و اندیشه[2]: